دوقلوهای ما پارمین و آروین نازنین

پا رمین خوشگلم از اول هشت ماهگی دیگه باباو داداششو به اسم میشناسه  وقتی میگم بابا کو برمیگرده نگاش میکنه یا دنبالش میره و صداش میکنه ب ب  وقتی هم می پرسم داداش کو برمیگرده آروینو نگاه میکنه   از سه  چهارماهگی هم که می بردمش پارک دوست داشت بچه هارو ببینه وقتی بچه  هارو رو تاب و سرسره می دید از شدت ذوق جیغ میزد و می خندید الان هم  اگه آروین خونه نباشه رفته باشه خونه مادربزرگش وقتی تنها میمونه همش نق میزنه آخه وقتی آروین خونس دنبالش راه میفته باروروک دور خونه رو باهم  میچرخن تو اتاقا سرک میکشن کلا همیشه دنبال همن هرکاری میکنن اون یکی هم نگاه میکنه همونو انجام میده هر اسباب بازی که پارمین برد...

  من یه دختر خیلی نازم   آ بجی بیا یه نقشه ای دارم   فعلا مجبورم خودمو بااین کتاب سرگرم کنم       منو سپردن به این خرسی رفتن عجب مامانی دارم ها   خودمونیما عجب دست خوشمزه ای دارما   ...

  آروین کوچولو هم روز 5 مهر اولین دندونش جوونه زد البته خیلی هم بداخلاق  شده و کلا اوضاعش بهم ریخته             روز 9 مهر هم شروع به خزیدن کرد و روز 22 مهر چهاردست و پا رفت آفرین به  آروین کوچولوی زرنگ غذا خوردنش هم خیلی خوب شده ولی نمیدونم چرا هر  وقت قاشق رو میبینه اولش یه چندتا سرفه میکنه    ...

روز 20 شهریور  اولین دندون پارمین کوچولو جوونه زد       پارمین کوچولو فعلا فقط غلت میزنه فکر کنم حالاحالاها چهاردست و پا نره خوب عیب نداره به مامان کشیده آخه دختر مامانه دیگه  منم خیلی دیر به  حرکت افتادم ولی بعدش آی تلافی کردم ها یادمه که تو بچگی کل روز کارم دوییدن دور خونه و حیاط بود   ...

اینارو بمناسبت اینکه شیش ماهتون تموم شده خریدم البته از سایت ب ا ز ی د ا ن چون نمی تونم زیاد از خونه بیرون برم مجبورم اینترنتی خرید کنم البته بد هم نیست .   اینم عکسای ماه هفتم هستش ...

چون من استراحت مطلق بودم نمیتونستم از تعداد زیادی مهمون پذیرایی کنم فقط مامان بزرگها و خاله و آراد (پسرخاله )و باباش رو دعوت کرده بودیم                   اینم عکس اتاقتون مختصر و مفید . ...